بهعنوان یک پزشک شاغل و عضو قدیمی بیمارستان کمیته اخلاق، دکتر بارون لرنر معتقد است که همه چیز را شنیده است. اما در اواسط دهه 1990، پدرش که یک پزشک بیماری های عفونی بود، داستان شگفت انگیزی را برای او تعریف کرد: او بدن خود را به طور فیزیکی روی یک بیمار مرحله آخری که نفسش قطع شده بود قرار داد و از انجام CPR توسط همکارانش جلوگیری کرد، حتی اگر CPR انجام شده بود. در حال انجام است. کاری که از نظر اخلاقی و قانونی قابل قبول است. طی چند سال آینده، دکتر لرنر تلاش میکند تا مرگ مادر و مادرشوهرش را که به شدت بیمار بود، تسریع بخشد تا از رنج بیشتر آنها در امان بماند.
این داستانها دکتر لرنر جوانتر – متخصص داخلی، مورخ پزشکی و اخلاق زیستی – را خشمگین و نگران کرده است تا فرزندپروری مبتنی بر پزشک را به نفع رضایت آگاهانه و استقلال بیمار رد کند. دکتر خوب روایتی جذاب و تکان دهنده از نحوه برخورد دکتر لرنر با دو تصویر بسیار متفاوت از پدرش است: یک پزشک، معلم و محقق ارجمند که همیشه بیماران خود را در اولویت قرار می دهد، اما همچنین یک پزشک. مایل به «خدا بازی کردن»، مخالفت با خود انقلاب در حقوق بیمارانی است که پسرش از آن درس می خواند و به دانشجویان پزشکی آموزش می داد.
اما مجلات دکتر لرنر بزرگ، که او برای چندین دهه نگهداری می کرد، به پسر نشان داد که چگونه پدر و مادر باستانی پدر ناشی از وفاداری شدید به پزشکی بیمار محور بود که به سرعت در حال از بین رفتن بود. و آنها سؤالاتی را مطرح کردند: آیا پزشکان پدرسالار صرفاً پسمانده هستند یا باید از تخصص آنها برای وتو کردن بیماران و خانواده هایی که انتخاب های نابخردانه انجام می دهند استفاده کرد؟ آیا افزایش استفاده از پزشکی شخصی – که در آن مداخلات خاص ممکن است برای بیماران خاص بهترین باشد – حساب بین استقلال و والدین را تغییر می دهد؟ و چگونه میتوانیم از بهترین فناوریهایی که برای نجات جان انسانها اختراع شدهاند اما اکنون اغلب مرگ را طولانیتر میکنند استفاده کنیم؟ در عصر پزشکی با فناوری پیشرفته، افزایش هزینه ها و اصلاحات مراقبت های بهداشتی، این سوالات نمی توانند مهمتر باشند.
در حالی که پدرش به تدریج در اثر بیماری پارکینسون در حال مرگ بود، بارون لرنر هم در سطح شخصی و هم در سطح حرفه ای با این سؤالات روبرو شد. او متوجه شد که به مراقبت های پزشکی پدرش کشیده شده بود، حتی اگر از پدرش به خاطر تصمیم گیری های پزشکی در مورد بستگانش انتقاد می کرد. آیا بازی خدا – حداقل در برخی شرایط – منطقی است؟ آیا پزشکان گاهی اوقات “بهترین” را می دانند؟
داستانی به موقع و متقاعدکننده از درگیری یک خانواده با پزشکی در نیم قرن گذشته، دکتر خوب کتاب مهمی برای کسانی است که بیماری را درمان میکنند – و کسانی که برای غلبه بر آن تلاش میکنند.