“درو ماگری برای سفر خود یک روایت برجسته ساخته است، داستانی پر از وحشت، لطافت، زیبایی و لطف.” — دیوید گران، نویسنده پرفروش قاتلان ماه گل
درو ماگری، جداکار و ستون نویس Deadspin </i یکی از طرفداران مورد علاقه، که به خاطر نقش های جذاب و جزئیات دقیق و شگفت آورش شناخته شده است. زندگی اما در شبی که چراغ ها خاموش شد، او خود را از عمق خود می بیند. در شب مراسم اهدای جوایز Deadspin 2018، او دچار یک سقوط مرموز شد که سرش را به شدت روی یک زمین سیمانی کوبید که جمجمه خود را از سه نقطه شکست و دچار خونریزی مغزی فاجعهبار شد. دو هفته در کما بود. دنیا به سوی او رفت و او به سوی او رفت.
در دوران نقاهت طولانی خود پس از آسیب دیدگی، از جمله درک آنچه که خانواده و دوستانش در حالی که او در حال مرگ دراز کشیده بودند، کنار آمدن با ناتوانی دائمی خود و تلاش برای یافتن درسی از این حادثه کیهانی، به آن تکیه کرد. تنها چیزی که مطمئن بود او می دانست که آن را ترک نکرده است، که نوشته شده است.
درو عمیقاً به معنای تماشاگر بودن تا حد مرگ خود میپردازد و متوجه میشود که این درو جدید کیست: درو که خوب راه نمیرود، کسی که مزه، بو، دیدن یا نمیبیند. همچنین بشنوید، و درو که اغلب به عنوان یک شوهر و پدر شکست می خورد و او بین خشم، عصبانیت و خشم وجودی حرکت می کند. اما یک داستان بازگشت خوب بدون دلشکستگی چیست؟ درو مشتاق به دست آوردن چیزهایی که از دست داده است، در این خاطرات فوق العاده خنده دار، پزشکی درخشان و صمیمانه، بیداری از نوع دیگری را تجربه می کند.