یک خاطرات فمینیستی در مورد سرطان سینه در مورد آسیب های پزشکی و عشق و چگونه او قدرت شنیدن به بدن خود را پیدا کرد.
به عنوان یک زن جوان، کاترین گاتری سخت کار کرده است تا در بدن خود احساس راحتی کند. با این حال، پس از سال ها نوشتن در مورد سلامت زنان و سرطان سینه، گاتری پس از یک تشخیص ویرانگر در سن سی و هشت سالگی به نقش یک بیمار پا گذاشت. حداقل، همانطور که شما فکر می کنید، من می دانم که با چه چیزی روبرو هستم.
او اشتباه می کرد. در لحظات وحشتناکی یکی پس از دیگری، هر چیزی که احتمالاً ممکن است اشتباه باشد اتفاق میافتد – یک جراح سینههای او را برمیدارد اما تودههای سرطانی را از دست میدهد، یکی از مؤثرترین درمانهای دارویی با شکست مواجه میشود، اشتباه یک پزشک ممکن است میلیونها سلول سرطان سینه را در بدن او رها کرده باشد.
Flat داستان گاتری در مورد دو حمله سرطان سینه است که ایمان او را به بدن، رابطهاش و پزشکی متزلزل کرد. در طول راه، او این دیدگاه را به چالش میکشد که سینهها برای زنانگی و شادی یک زن ضروری هستند. در پایان، تصویری صمیمی از اینکه سرطان چگونه رابطه خود را با مری، شریک زندگیاش بازسازی میکند، ترسیم میکند و در بحبوحه بحران، یک عاشقانه را آشکار میکند.
پر از صراحت، آسیبپذیری و انعطافپذیری، فیلم گاتری به نام «روبان صورتی» دیدگاه منحصربهفردی را در مورد زنانگی، معنای «کل بودن» و اهمیت ایستادن زنان برای دفاع از خود ارائه میدهد. خواسته ها مسطح داستانی در مورد اینکه چگونه او قدرت یافتن یک مسیر غیرمتعارف – یکی از راههای گوش دادن به بدنش – را پیدا کرد که در تمام طول این مدت انجام میداد.