توماس، در حال بسته بندی روغن های آشپزی باقی مانده در آشپزخانه میخانه کورنیش پدر و مادرش، او را به یکی از ثروتمندترین مردان خودساخته در انگلستان تبدیل کرده است. هالووی خودخوانده «پروفسور» با وعده نجات معلولان محترم ویکتوریایی «از نقطه مرگ» (سرمایه های خود)، میلیون ها دلار برای ساخت کالج عظیم هالووی گوتیک و آسایشگاه مجنون هالووی مصرف کرد.
اما توماس مردی با تناقض بود. از نظر معاصرانش، او به طور همزمان “بزرگترین خیرخواه” بود و بهتر از ژنرالی نبود که میلیون ها نفر را به قتل رساند. او که از بیهودگی محصولات خود آگاه بود، فکر کرد که اثر دارونما ارزش این کار را دارد و هرگز مشتریانش را مسخره نکرد. او که تاجری بی رحم بود، عاشق همسرش بود و به تحصیل زنان جوان اهمیت می داد.
The Mighty Healer ظهور و درک توماس از بدترین ترسهایش را ترسیم میکند – اینکه شرکت رقیب Beechams روزی آن را تصاحب خواهد کرد – و همچنین دعواهای ویکتوریایی بر سر ثروت او از طریق روابط محترمانه و بیاحترامی. او از منابع اولیه و ثانویه استفاده می کند تا زندگی توماس را در مسائل اجتماعی آن زمان، از جمله آموزش زنان، مراقبت از سلامت روان در ویکتوریا، گزارش های معاصر از داربست بدهکاران، و البته تجارت پزشکی ثبت اختراع در اواسط ویکتوریا نشان دهد. دوره زمانی؛ افرادی که دارو مصرف کردند و کسانی که شدیداً با آن مخالف بودند.