در سن جوانی، جسی کلوز علائمی را تجربه کرد که در اوایل 20 سالگی به اختلال دوقطبی شدید تبدیل شد، اما تا سن 50 سالگی به درستی تشخیص داده نشد. جسی و سه خواهر و برادرش، از جمله گلن کلوز، هنرپیشه، سالهای زیادی را در فرقه تسلیح مجدد اخلاقی گذراندند. جسی دوران کودکی خود را در نیویورک، سوئیس، کانکتیکات، زئیر (جمهوری دموکراتیک کنگو کنونی) و در نهایت لس آنجلس گذراند، جایی که زندگی او به سرعت غیرقابل کنترل شد. او فقط پانزده سال داشت.
بیماری روانی در حال ظهور جسی او را به یک زندگی اعتیادآور، پنج ازدواج ناموفق و در آستانه خودکشی سوق داده است. او با وجود رو به زوال روحی و تحت فشار روابط عاشقانه آسیب دیده برای بزرگ کردن فرزندانش تلاش کرد. خواهرش گلن و برخی از خانوادههایشان در طول فراز و نشیبهایش سعی کردهاند از او حمایت کنند، و داستانهای گلن در مورد انعطافپذیری، چشماندازی جایگزین در مورد زندگی جسی فراهم میکند که از کنترل خارج شد. جسی وقتی متوجه شد که این بیماری روانی به پسرش، کالن نیز رسیده است، بسیار متاثر شد، اما کمک او در نهایت به جسی نیز کمک کرد تا بهبود یابد. یازده سال بعد، جسی به عضوی سازنده جامعه، دختر، مادر، خواهر و مادربزرگ حامی تبدیل شده است.
در تاب آوری، جسی بدون اینکه از ترس و آشفتگی خود فرار کند، در سایه های تاریک و خطرناک بیماری روانی فرو می رود.