در نوامبر 1942، پل اندرو کندی (1912-1993) سوار St. النا در بندر نیویورک و به عنوان بخشی از عملیات مشعل، تهاجم عظیم متفقین به شمال آفریقا، به کازابلانکا رفت. او به عنوان عضوی از دومین گروه جراحی کمکی ارتش ایالات متحده، سی و چهار ماه بعد را در شمال آفریقا، ایتالیا، فرانسه و آلمان، نزدیک به خطوط مقدم و اغلب تحت بمباران هوایی یا توپخانه ای گذراند. او ناراحت بود، از درد جنگ گرفتار بود، و دلتنگ همسرش بود، همسرش که برای کاهش تنهایی بی امان خود یادداشت های روزانه مفصلی می نوشت.
در جراح میدان نبرد ، پسر کندی، کریستوفر، مجلات پدرش را ویرایش می کند و زمینه تاریخی را برای ایجاد یک سابقه شخصی ارزشمند فراهم می کند. آنچه نشان داده میشود، گزارشی واضح از تجربیات یک افسر پزشکی در تئاتر اروپایی در جنگ جهانی دوم است. کندی در برخی از شدیدترین اقدامات جنگ از جمله عملیات بهمن، حمله به آنزیو و عملیات اژدها شرکت کرد. او همچنین یک روز پس از نیروهای متفقین وارد رم شد و دو روز پس از آزادسازی آن وارد اردوگاه کار اجباری داخائو شد.
علیرغم موفقیت عظیم فرنچایز معروف M*A*S*H برند/i>، هنوز گزارش های قابل اعتماد کمی از پزشکان نظامی و اقدامات پزشکی در طول جنگ به طور ناگهانی وجود دارد. کندی به عنوان یک جراح جوان و بیتجربه، با موارد جدیتر و پیچیدهتر از آنچه که تا به حال در عمل غیرنظامی با آن مواجه شده بود، سروکار داشت. این گزارش دست اول جذاب با مقدمه ای توسط ریک اتکینسون مورخ جنگ جهانی دوم برنده جایزه پولیتزر، و پایان نامه ای از جان تی. گرین وود، مورخ پزشکی ارتش ایالات متحده، دیدگاهی اساسی درباره جنگ جهانی دوم ارائه می دهد.