هدف کتاب ارتقای درک عملکرد مغز با تعریف چارچوب کلی برای بازنمایی بر اساس نظریه دسته بندی است. ایده این است که این فرمالیسم ریاضی را در حوزه بازنمایی های عصبی فضاهای فیزیکی معرفی کنیم، و زمینه را برای یک نظریه بازنمایی ذهنی فراهم کنیم، که بتواند یافته های تجربی را به هم پیوند دهد، و آنها را در یک مجموعه نظری صحیح متحد کند.
رویکرد نوآورانه ارائه شده در کتاب افقی برای همکاری بین رشته ای با هدف توسعه یک دستور کار مشترک که شکل گیری ریاضی و روش های تجربی را به روشی سیستماتیک گرد هم می آورد، فراهم می کند. تئوری مقوله با موفقیت در تحلیل کیفی، به ویژه در علوم کامپیوتر نظری برای پرداختن به معناشناسی یک زبان برنامه نویسی، به کار گرفته شده است. با این حال، پتانسیل ابزارهای نظری کلاس برای تجزیه و تحلیل کمی شبکه ها هنوز مورد توجه قرار نگرفته است. روش های آماری برای بررسی ساختار گراف معمولا بر اساس پارامترهای شبکه است. نظریه مقوله را می توان به عنوان انتزاعی از نظریه گراف در نظر گرفت. بنابراین، ویژگیهای طبقهبندی جدیدی را میتوان به تحلیل شبکه اضافه کرد و ساختارهای نظری گراف را میتوان در مبانی اساسیتری گسترش داد. با تعمیم شبکهها با استفاده از نظریه دستهبندی، میتوانیم بدون به خطر انداختن ابزارهای تئوری گراف، به سؤالات بپردازیم و پاسخها را به روشی اساسیتر فرموله کنیم. مسئله حیاتی ایجاد یک چارچوب جدید برای تجزیه و تحلیل شبکه کمی با استفاده از نظریه دسته بندی است که به موجب آن عصب شناسان محاسباتی و نظریه پردازان شبکه می توانند پویایی شبکه های شناختی مغز را به روش های کارآمدتری دستکاری کنند.
مخاطب هدف نویسندگان، محققانی هستند که می خواهند اعتبار اصول ریاضی را در درک سیستم های شناختی کشف کنند. همه بازیگران علوم شناختی: فیلسوفان، مهندسان، عصببیولوژیستها، روانشناسان شناختی، دانشمندان کامپیوتر و غیره با توسعه مفاهیم و نظریههای رسمی شرحدادهشده در کتاب، به کشف ارتباطات جدید و غیرمنتظره در صفحات آن نزدیکتر هستند. تمرینکنندگان ریاضیات محض و کاربردی، بهعنوان مثال، نظریهپردازان شبکه، از ترسیم مفاهیم انتزاعی ریاضی در قلمرو ناشناخته ادراک خوشحال خواهند شد.