پس از رتینوپاتی دیابتی، انواع انسداد ورید شبکیه (مرکزی، نیمه مرکزی و شاخه ای) شایع ترین نوع بیماری عروقی شبکیه را تشکیل می دهند. برای ادم ماکولا مرتبط با انسداد ورید مرکزی شبکیه (CRVO)، علیرغم دههها تحقیق و درمانهای تجربی ناموفق، تا سال 2009 هیچ درمان مؤثری وجود نداشت. در سال 2009، درمان متوالی تریامسینولون داخل زجاجیه در مقایسه با مشاهده مؤثر بود. در سال 2010، یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده گزارش داد که آناستوموزهای لیزری با بهبود بینایی نسبت به مشاهده مرتبط هستند. برای نئوواسکولاریزاسیون عنبیه همراه با CRVO، فتوکواگولاسیون سیستمیک لیزر شبکیه در کاهش گلوکوم نئوواسکولار از سال 1995 و تزریق داخل چشمی داروهای ضد VEGF برای رگرسیون کوتاهمدت نئوواسکولاریزاسیون عنبیه از سال 2005 موثر بوده است. BRVO)، نشان داده شده است که انعقاد نوری لیزر شبکیه دارای مزایای نسبتاً کمی است که از سال 1988 مشاهده شده است. انعقاد قطعه وسیع برای گشاد کردن عروق شبکیه مرتبط با BRVO در کاهش خونریزی زجاجیه در سال 1990 موثر بود
بسیاری از درمانهای جراحی پیشنهادی از جمله نوروتومی رادیال اپتیک، برداشتن غلاف وریدی شبکیه، و ویترکتومی با لیزر فتوکوآگولاسیون جرمی شبکیه در 20 سال گذشته به دلیل افزایش عوارض جانبی یا عدم کارایی نسبت به درمان آزمایش شده است.
در پنج سال گذشته، تزریق داخل زجاجیه ای داروهای ضد VEGF توسعه یافته است که نسبت به درمان های قدیمی تر، نتایج بهتری را نشان می دهد. همزمان با این پیشرفتهای درمانی، درک بهتر اما ناقصی از پاتوفیزیولوژی زمینهای انسداد ورید شبکیه وجود داشته است.