دانیل بیماران خود را به ما معرفی می کند: ساموئل نوانکو، که در سرزمین مادری خود مورد حمله وحشیانه یک فرقه نیجریه ای قرار گرفته و سعی دارد زندگی جدیدی در آمریکا بسازد. جید کولیر، استرالیایی که اجازه نمی دهد چیزی به کوچکی یک صندلی چرخدار مانع از سفیر محلی در شهر نیویورک شود. جولیا بارکورو، یک زن گواتمالایی است که برای نجات پسر معلول خود به ایالات متحده مهاجرت می کند، اما نمی تواند پیوند قلب نجات دهنده مورد نیاز خود را انجام دهد، زیرا او مدرکی ندارد. ما با زن جوان مسلمانی که به دلیل داشتن حجاب تهدید به چاقو شده بود، و سنیورا استرلا آتشین، یکی از بیماران اسپانیایی زبان دانیل، ملاقات می کنیم که سیل کلماتش به تأکید بر عزم دانیله برای بهبود زبان اسپانیایی اش کمک می کند، مهارتی ضروری در بیمارستان های شهری امروزی. و به این ترتیب او، شوهرش، دو فرزند خردسالشان و یک سگ 75 پوندی به کاستاریکا نقل مکان کردند، جایی که چاله هایی به اندازه آپارتمان خود در شهر نیویورک کشف کردند و گهگاهی علائم خیابان یا حتی نام خیابان، سبز تازه وجود نداشت. پوست لیمو در زمین آویزان است، باران ناگهانی بر لبههای سنگی خندقها میپیچد. در کنار جاده. در نهایت، دانیل وقتی سومین فرزندش را به دنیا آورد، دختری به نام “Costarricense” را به دنیا آورد که در یک کشور خارجی با بیماری مواجه شد.
با تشدید بحث در مورد مهاجران در جامعه ما، و بحث در مورد اصلاحات مراقبت های بهداشتی فزاینده، داستان های جذاب اوفری در مورد بیمارانش نمی تواند به موقع باشد. کسانی که در کشوری خارجی زندگی می کنند و می میرند که ما آن را وطن می نامیم، چیزهای زیادی در مورد روش آمریکایی، در بیماری و سلامت به ما یاد می دهند.