Forma به عنوان بنیادی برای برنامه ریزی روان درمانی از ساختار گام به گام و توضیحات موردی فراوان استفاده می کند تا به روانپزشکان، دستیاران روانپزشکی و روانشناسی، مددکاران اجتماعی و مشاوران ازدواج و خانواده نحوه برنامه ریزی درمان را پس از تشخیص اولیه آموزش دهد. این نسخه جدید دو دهه پس از نسخه اول، با محتوای اصلاح شده، مطالعات موردی به روز شده، و بینش های جدید به دست آمده از کارنامه قابل توجه نویسنده وارد می شود. فرمولاسیون بالینی، همچنین به عنوان فرمول مورد و فرمول مشکل شناخته می شود، یک تفسیر نظری یا تجسم اطلاعات به دست آمده از ارزیابی بالینی است. اگرچه سیستمهای فرمولبندی در مدارس رواندرمانی متفاوت است، نویسنده در اینجا یک رویکرد سیستماتیک مبتنی بر تلاش یکپارچه را اتخاذ کرده و بررسی میکند. این سیستم تحلیل تکوینی مفاهیم برگرفته از روش های روان پویشی، شخصیتی، شناختی، رفتاری و سیستم خانواده را ترکیب می کند.
پس از مروری بر فرآیندهای تغییر روانشناختی، هر یک از پنج مرحله تحلیل تکوینی به طور سیستماتیک پوشش داده می شود: – مرحله اول شامل انتخاب و توصیف مهمترین علائم، نشانه ها، مشکلات و موضوعات مورد توجه است. بیمار در حال حاضر برای مثال، علائم ممکن است شامل مشکلات خواب یا احساس افسردگی باشد. علائم ممکن است شامل بیان متناقض کلامی و فیزیکی باشد. مشکلات ممکن است شامل بی میلی برای رفتن به محل کار یا مراقبت از اعضای خانواده باشد. موضوعات نگران کننده ممکن است غم و اندوه حل نشده ای باشد که بیمار احساس می کند بدون کمک قادر به پردازش آن نیست. از آنجایی که هم بیمار و هم درمانگر می خواهند بدانند که آیا این پدیده های قابل مشاهده در حال تغییر هستند یا خیر، این فهرست با پیشرفت درمان اصلاح می شود. – مرحله دوم مستلزم تشریح مواردی است که در آن الگوهای پدیدهها رخ میدهند و رخ نمیدهند، توجه به الگوهای انتقال در حالتها، چرخههای حالتی که بهویژه سازگار نیستند. به درمانگر آموزش داده می شود که چگونه این اطلاعات را با توصیف حالات ذهنی ترکیب و سازماندهی کند – به عنوان مثال، اصلاح شده (مثلاً خشم بدون فکر) یا فرمول بندی بیش از حد (مثلاً بی حسی و فقدان تأثیر). مرحله سوم شامل تشریح موضوعات دشواری است که بیماران ممکن است به آنها نزدیک شوند و از هر دوی آنها به دلیل متضاد بودن یا حل نشدن آنها اجتناب کنند، و همچنین موانعی که بیماران ممکن است برای منحرف کردن توجه از آن موضوعات ایجاد کنند. به عنوان مثال، بیماران می توانند با تغییر موضوع و غیره از یک موضوع اجتناب کنند یا توجه را از آن منحرف کنند. مرحله چهارم مستلزم تشریح نقشهای سازماندهنده، باورها و متنهای بیان و عمل است که به نظر میرسد عود را در هر مورد تنظیم میکند، با تلاشی برای شناسایی نگرشهای ناکارآمد و چگونگی ایجاد آنها از دلبستگیها و آسیبهای گذشته. – در نهایت، مرحله پنجم شامل دانستن چگونگی تثبیت موقعیت های کاری با تقویت اتحاد درمانی و کمک به بیمار برای مهار و تسلط بر موقعیت های عاطفی است. در این مرحله، پزشک برنامهریزی میکند که چگونه با هدایت توجه با اجتناب مقابله کند و تواناییهای شناختی سازگار اجتماعی را افزایش دهد.
از مشاهده سطحی گرفته تا استنتاج های عمیق تر، فرمول بندی به عنوان مبنای برنامه ریزی روان درمانی فراتر از تشخیص های DSM است و به پزشکان کمک می کند تا از اطلاعات جمع آوری شده در لحظه کنونی برای اتخاذ تصمیمات روان درمانی درست، حساس و موثر استفاده کنند.