آنسفالیت بی حال علیرغم تاریخچه کوتاه خود، نقش اساسی در بحث های مختلف پزشکی بین دو جنگ جهانی ایفا کرد، به عنوان مثال بیماری عصبی روانی – حمله به عملکردهای حرکتی و ذهنی – درست زمانی که جدایی بین علوم اعصاب و روانپزشکی به نقطه اوج رسید. . بیماران مبتلا به انسفالیت بیسابقه مجموعهای بیسابقه از علائم عصبی روانپزشکی را نشان دادند – از جمله فنوتیپهای گیجکننده قبلی که عمدتاً با اسکیزوفرنی و هیستری مرتبط بودند، و همچنین تغییرات رفتاری و اختلالات کمبود توجه دوران کودکی – که نه تنها بر وحدت ذهن و حرکت در سیستم عصبی مرکزی تأکید میکردند. نور همچنین نقش مهمی را که توسط ساختارهای زیر قشری در آگاهی و سایر عملکردهای ذهنی بالاتری که قبلاً با روح مرتبط بوده و اخیراً در قشر مغز انسان متمرکز شده است را روشن می کند. آنسفالیت بیحال در بین دو جنگ جهانی بیش از هر اختلال دیگری بر افکار بالینی و نظری علوم اعصاب تأثیر داشت و تأثیر ماندگاری بر علوم اعصاب و روانپزشکی گذاشته است.
این کتاب برای مخاطبان فعال تحصیل کرده یا علاقه مند به علوم بالینی (عصب شناسی، روانپزشکی، روانشناسی) یا علوم اعصاب آزمایشگاهی، به ویژه علاقه مندان به عصب روانپزشکی و همچنین علاقه مندان به تاریخ علوم زیست پزشکی، جالب خواهد بود.